Post by sepehr on Sept 11, 2014 12:23:37 GMT 3.5
اینجا می خوام ترجمه اشعار گروه معروف متال یعنی متالیکا رو بزارم
The Unforgiven
new blood joins this earth
خون تازه ای به این جهان می پیوندد
and quikly he,s subdued
و به سرعت به آن عادت میکند
through consant pain disgrace
در میان رسواییهای درد آور همیشگی
the young boy learns their rules
پسرک قوانین آن را می آموزد
with time the child draws in
با گذش زمان پسرک به همه چیه ما عادت میکنه
this whipping boy done wrong
پسرک بخاطر اشتباهاتش مجازات میشود
deprived of all his thoughts
محروم از فکر کردن
the young man struggles on and on he,s know
و این مرد جوان میداند همیشه باید در حال تقلا و کوشش باشد
a vow unto his own
وبا خود عهد میبندد
that never from this day
و هرگز در این دنیا
his will they,ll tea away
که هیچ وقت اجازه ندهند اراده اش را از وی بگیرند
what i,ve felt
هر انچه احساس کردم
what i,ve know
هر آنچه شناختم
never shined through in what i,ve shown
هرگز انطور که من بودم نشو
never be,never see
هرگز نشدم ؛ هرگز ندیدم
never free,never me
هیچوقت آزادی برای من نبود ( آزادی هرگز ؛ برای من هرگز )
so i dub thee unfor given
پس من تو را نابخشوده لقب میدهم ( مانند شوالیه لقب دادن )
they dedicate their lives
آنها زندگی خود را اهدا کردنند ( وقف شدن زندگی افرادی برای فردی)
to running all of his
تمام تلاش خود رو برای این میکنند
he tries to please them all
او تمام سعی خود را برای خوشحال کردن انها میکند
this bitter man he is
او مرد خوش ایندی نیست
throughout his life the same
سراسر زندگی اش نبردی مداوم بوده
he,s battled constantly
جنگی که او هیچوقت
this fight he cannot win
در آن پیروز نخواهد شد
a tired man they see no longer cares
مرد خسته ای آنان را میبیند ولی اصلا برایش مهم نیست
the old man then prepares
پیره مرد آماده میشود
to die regretfully
با نا امیدی آماده ی مرگ می شود
that old man here is me
آن پیر مرد من هستم
you labeled me
تو به من برچسب زده ای
i,ll label you
من هم به تو بر چسب خواهم زد
so i dub the unfor given
پس به تو لقب نابخشوده را میدهم
The Unforgiven
new blood joins this earth
خون تازه ای به این جهان می پیوندد
and quikly he,s subdued
و به سرعت به آن عادت میکند
through consant pain disgrace
در میان رسواییهای درد آور همیشگی
the young boy learns their rules
پسرک قوانین آن را می آموزد
with time the child draws in
با گذش زمان پسرک به همه چیه ما عادت میکنه
this whipping boy done wrong
پسرک بخاطر اشتباهاتش مجازات میشود
deprived of all his thoughts
محروم از فکر کردن
the young man struggles on and on he,s know
و این مرد جوان میداند همیشه باید در حال تقلا و کوشش باشد
a vow unto his own
وبا خود عهد میبندد
that never from this day
و هرگز در این دنیا
his will they,ll tea away
که هیچ وقت اجازه ندهند اراده اش را از وی بگیرند
what i,ve felt
هر انچه احساس کردم
what i,ve know
هر آنچه شناختم
never shined through in what i,ve shown
هرگز انطور که من بودم نشو
never be,never see
هرگز نشدم ؛ هرگز ندیدم
never free,never me
هیچوقت آزادی برای من نبود ( آزادی هرگز ؛ برای من هرگز )
so i dub thee unfor given
پس من تو را نابخشوده لقب میدهم ( مانند شوالیه لقب دادن )
they dedicate their lives
آنها زندگی خود را اهدا کردنند ( وقف شدن زندگی افرادی برای فردی)
to running all of his
تمام تلاش خود رو برای این میکنند
he tries to please them all
او تمام سعی خود را برای خوشحال کردن انها میکند
this bitter man he is
او مرد خوش ایندی نیست
throughout his life the same
سراسر زندگی اش نبردی مداوم بوده
he,s battled constantly
جنگی که او هیچوقت
this fight he cannot win
در آن پیروز نخواهد شد
a tired man they see no longer cares
مرد خسته ای آنان را میبیند ولی اصلا برایش مهم نیست
the old man then prepares
پیره مرد آماده میشود
to die regretfully
با نا امیدی آماده ی مرگ می شود
that old man here is me
آن پیر مرد من هستم
you labeled me
تو به من برچسب زده ای
i,ll label you
من هم به تو بر چسب خواهم زد
so i dub the unfor given
پس به تو لقب نابخشوده را میدهم